چه آتشها که به دلیل عدم تبعیت از ساختارهای جدید دین حکومتی ساسانیان، خاموش شد و چه خونهایی که از این دینیاوران غیور ریخته نشد.

گرچه پژوهشگران در غار رئیس نیاسر آثار دورهی پارینهسنگی یافتهاند و قدمت آن را بیش از ده هزار سال تخمین میزنند، (رزمجو، 1397: 32 -34) اما ساختار کنونی این شهر را در روایات اسطورهای؛ تاریخی ایرانی اسلامی به اردشیر بابکان، پایهگذار ساسانیان منسوب میدارند. شاید بر اساس واقعهای تاریخی و یا بازماندههای آتشکدهای ساسانی در این کهن شهر.
اردشیر بابکان که به دنبال احیای دولت پارسی و میراث زرتشتی در جنگ و جدال با آخرین پادشاه اشکانی شهرها و ولایات ایران بزرگ را یکی پس از دیگری ضمیمه حکومت مرکزی پارس میکرد، او خود را احیاگر دینی مییافت که در دوران سلوکی و اشکانی از حمایت رسمی حکومت برخوردار نبود. این اندیشهی ساسانی که دین و دولت را در کنار و مکمل یکدیگر میدانستند؛ اگرچه برای اردشیر که نوادهی ساسان، موبد معبد استخر فارس، فواید بسیار داشت، اما خشونتهای این پادشاه خونریز؛ چنانکه از نامه تَنسر، متنی از دوران ساسانی پیداست، حتی دامنگیر موبدان و روحانیون زرتشتی هم شد. چه آتشها که به دلیل عدم تبعیت از ساختارهای جدید دین حکومتی ساسانیان، خاموش شد و چه خونهایی که از این دینیاوران غیور ریخته نشد. (نک؛ بویس، 1389: 132)
با این اوصاف حکومت این پادشاه و دیگر شاهان ساسانی مرکزیت یافت. آتشکدهها و معابد ناهید را بیشتر صاحبان قدرت ساخته و افروخته و توسط آتش و آب تقدیس میشد. آتش مظهر ایزد آذر بود و نمادی از همه قداستها که در این دوره با ایزد قدرتمند مهر نیز پیوند یافت و آتشکدهها «درِ مهر» خوانده شد و آب مظهر برکت بخشی و پاکی و طهارت و تجلی ایزد آناهیتا (ناهید). در شیوهی دیانت زرتشتیان دوره ساسانی این دو عنصر همیشه محل نیایش و تکریم بوده و برای مردم عادی، دستیافتنی به شمار میرفت. زیرا هیچ خانه و آبادی از این دو عنصر خالی نبوده است.
در کاشان هنوز نشانهها و بلکه آیینهای مربوط به این دو ایزد بهویژه ایزد ناهید وجود دارد، (مشهدی نوشآبادی، 1395: 249-282) گرچه نام آن تغییر کرده اما رسم همان است که بود. در نیاسر اما این شکوه ایزدی صورت بارزی دارد. بنای باشکوه چهارتاقی نیاسر در کنار چشمهای برکت بخش، تصادفی نیست و نشانهای است از پیوند دو عنصر قدسی آتش و آب. طبیعت و مناظر شکوهمند و بیبدیل نیاسر شاهان را بهسوی خود میخواند. این امر منحصر به اردشیر بابکان نبود که حتی سلاطین صفوی هم برای تفرج به این جایگاه میآمدند. البته برای شاه ساسانی مزیت دیگری هم داشت و آن احتمالن سابقهی آیینی کوهستان نیاسر است. بهجز آن، منطقهی اردهال و کوهستانهای غرب کاشان از دیرباز منطقههای مقدس بودهاند و ممکن است نیاسر در این منطقه از مرکزیت آیینی برخوردار بوده باشد.
وجه تسمیهی نیاسر را هم تاریخ قم به مجلسآرایی مربوط میداند که بر اساس آن اردشیر؛ که با نزدیکان و سرهنگان خود از نبرد پیروزمندانه با پارتیان بازمیگشت، درحالیکه سرهای پهلوانان پارتی را در توبره قرار داده بود، منظرهی چشمهای بالای کوه که آب را به دامانش میریزد خوش یافت. بدان موضع نزول کرد و سر و تن بشست و مجلس شراب ساخت و بفرمود اسباب طرب مخصوص اصحاب حرب را مهیا کنند. پس فرمود آن سرها که از اصفهان آورده بودند برابر او نهادند و به زبان عجم گفت: «هرائنید خُرَن اَفَرنیان سر» یعنی مجلس را با سر قهرمانان بیارایید.
«پس چند روز در آنجا مقام کرد و بفرمود تا بر آن چشمه شهری بنا کردند با آتشکده و آن شهر را «نیان سر» نام نهادند، به سبب قول اردشیر، پس تخفیف کردند و گفتند نیاستر». (قمی،1361: 77) که امروز نیاسر گویند.
آتشکدهای که یادگار دوره ساسانی است در مجموعهای محصوری واقع بوده که سرچشمه نیاسر نیز در آن است و امروزه هنوز در مسجد - مکان مقدس اسلامی - که مظهر آب چشمه نیز هست، در روز عید قربان گاو ذبح میشود و خون آن دامان همهی مزارع را میگیرد تا برکت و افزونی به ارمغان آورد، باوری ایرانی در ساختاری اسلامی. همچنین است نمونه مشابه دیگر در برزک، هنگامیکه سال کمبارانی است و آب چشمه کاهش مییابد، بر سر چشمه، گاوی قربانی میکنند و خون آن را به داخل آب میریزند برای برکت و فزونی آب چشمه.
پینوشت
رزمجو، شاهرخ، 1397، «ﻏﺎرﻫﺎى اﺳﺮارآﻣﻴﺰ ﻧﻴﺎﺳﺮ ﮐﺎﺷﺎن» ﻣﻬﺮ ﭘﺎرﺳﻪ، 34-32.
قمی، حسن بن محمد، 1361، تاریخ قم، تصحیح جلالالدین تهرانی، تهران: توس.
بویس، مری، 1389، زرتشتیان؛ باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران: ققنوس.
مشهدی نوشآبادی، محمد، زمستان 1395، «اسطوره غیبت دختر» ادبیات عرفانی و اسطورهشناختی، دوره 12، شماره 45، 249 ، 282
نظرات کاربران