,,

بشر ربع آخر قرن بیستم خوشحال از فروپاشی فرا روایت‌ها، تصور می‌کرد در حال ورود به جهان جدیدی است

فلاکت پست مدرن

فلاکت پست مدرن

بشر جهان پسامدرن سرمست از کشف چیز بسیار مهمی بود

بشر ربع آخر قرن بیستم خوشحال از فروپاشی فرا روایت‌ها، تصور می‌کرد در حال ورود به جهان جدیدی است که در آن دیگر جنسیت و هویت و ملیت و عقلانیت و هر کلان‌روایت دیگری از میان رفته و انسان در سیالیتی شناور، از انقیاد هر گونه دوگانه‌سازی و دیکوتومی ایدئولوژیک رها شده و آزادی حقیقی را لمس خواهد کرد.

این گزاره  فکری فلسفی نوید جهانی جدید (پسامدرن) را می‌داد که در آن نه از انقلاب و نزاع طبقاتی خبری است و نه جایی برای دفاع از هویت متصلب و ملیت و عقل و تاریخ و جنسیت و سنت و امثالهم وجود دارد. این نگاه با هیاهوی بسیار توسط رسانه‌ها تبلیغ شد و به‌سرعت به نُقل‌ونبات محافل روشنفکری و دانشگاهی اغلب کشورهای جهان تبدیل شد.

بشر جهان پسامدرن سرمست از کشف چیز بسیار مهمی بود و آن این‌که مرد و زن و عقل و جنون و روز و شب و متمدن و بدوی و زشت و زیبا و مرز و بیرون و... دوگانه‌ای برساختهٔ ایدئولوژیکی است و باید برچیده و کنار گذاشته شود تا راه رهایی کامل بشر هموار گردد.

اما نتیجه و برو‌ن‌داد حاکمیت این نگاه باورنکردنی است. جهان پسامدرن به جای گسترش آزادی و رهایی، با سرعت در حال اشاعهٔ لُمپنیسم است، به بهانهٔ گذر از جنسیت، بنیان خانواده در حال نابودی است، در‌هم‌آمیختگی نژادی مشکلات فرهنگی و اجتماعی بسیاری را رقم زده، فکر و فلسفه سقوط آزاد داشته، سیاست و فرهنگ به دست سلبریتی ها و رقاصه‌ها و دلقک‌ها افتاد، انسان به ربات کوکی رسانه‌های جدید بدل شد و قدوقامت بشر به غایت کوچک‌تر شد.

در نسبیت‌گرایی افراطی حاصل از این وضعیت، بی‌معنایی و افسردگی و بنیادگرایی به‌شدت گسترش یافت و بشر برای رهایی از این نیهیلیسم ویرانگر حاضر به‌دست یازیدن به هر چیزی ولو امری خشن و غیرانسانی شد.

بشر نیم قرن اخیر تصور می‌کرد با فروریختن کلان‌روایت‌ها و کنار زدن دوگانه‌گرایی‌ها و دیکوتومی‌ها به کشف بسیار مهمی نائل گشته‌است اما این مسئله را فراموش کرده بود که هر کدام از این دوگانه‌ها محصول تاریخ و تمدن بشری است. فراموش کرده بود که تیمارستان و زندان محصول خرد و تمدن بشری است، زن و مرد و خانواده محصول تمدن بشری است، کشور و ملیت محصول خرد بشری است و حمله و فروریختن سریع آنها نه تنها باعث رهایی بیشتر نخواهد شد بلکه باعث سقوط انسان به وضعیتی به مراتب نازل‌تر خواهد شد.

محصول این وضعیت جدید را امروز در سیاست (فرانسه از ژنرال دوگل و ژیسکار دستن به مکرون رسیده و ترامپ در آمریکا بر صندلی توماس جفرسون و آبراهام لینکلن می‌نشیند)، در مدیریت جهانی، در روابط بین‌الملل، در فرهنگ، در خانواده و روابط اجتماعی، در هنر و ادبیات و موسیقی و سینما و درکل در تمام حوزه‌های زندگی انسان می‌توان مشاهده کرد.

نظرات کاربران