پری زنگنه با صراحت تمام، نابینایی تصادفی خود را یک موهبت الهی برای تعمیم خصلتهای انسانی خود میداند. او از مسیر نابینا شدن به دنیای روشنِ نابینایان پی میبرد و به خدمت این قشر از جامعهی ایران میپردازد

چندسال قبل وقتی که میخواستم مطلبی در باره الههی آواز ایران، پری زنگنه در وبلاگم بنویسم، یادداشتی با این تیتر پریرویی، پریخویی، پریسایی نوشتم. از آن متن، چیز دیگری درخاطرم نیست. ولی از شخصیت فرزانه و منش خانمانهی پری زنگنه، چیزهای بسیاری در خاطرهی من هست که برایم عزیز است و دوست داشتنی.
پری زنگنه سرمایه تکرار ناشدنی آواز فولکلور ایران است. این هنرمند شریف و با اراده تجسم صلابت و صداقت است. بیواهمه از بیان حقیقت و بسیار فروتن در برابر نگاه انسانی. هستند کسان بسیاری که میتوانند به صورت فنی دربارهی صدای پریساگونهی این خوانندهی کشور، اظهار نظر کنند که البته در طول چهل سال در این باره سخن گفتهاند و مقاله و یادداشت منتشر کردهاند. من از این توانایی بیبهرهام. ولی لالایی بچّههای مرا در دوران خردسالی آنها و نیز آرامش بخشی تنهایی دوران جوانی پدر آنها را همین صدا بر عهده داشت. در دو، سه سال اوایل انقلاب که دسترسی به موسیقی با مشکلاتی همراه بود، من بارها و بارها خیابان انقلاب را میرفتم و برمیگشتم. به نوارفروشیها، کتاب فروشیها و موسسات فرهنگی سر میکشیدم و دنبال صدای پری زنگنه بودم. چیز دیگری دربارهی این صدا بلد نیستم که بر زبان بیاورم. گفتنی اینکه خیلی دیر متوجه شدم این هنرمند جاودانه، قصه نویس، نویسنده و پژوهشگر قابلی است. کتاب آن سوی تاریکی پری زنگنه که پر بهره است از خصلتهای ریشهدار خانوادگی و بزرگزادگان کاشان، یکی از روشنترین کتابهایی است که تاکنون خواندهام.
پری زنگنه با صراحت تمام، نابینایی تصادفی خود را یک موهبت الهی برای تعمیم خصلتهای انسانی خود میداند. او از مسیر نابینا شدن به دنیای روشنِ نابینایان پی میبرد و به خدمت این قشر از جامعهی ایران میپردازد. قسمتهای زیادی از عمر پربار پری زنگنه در نابینایی گذشته است. ولی وقتی از مناظر، چشم اندازها و طبیعت ایران حرف میزند؛ انگار حرکت دورترین پروانه را روی شاخههای درختان دورترین نقطهی چشم اندازها با وضوح دیده است و میبیند.
پری زنگنه دل از زادگاه خود کاشان نمیکند. گاهی اوقات در گفتوگوهای خصوصی، دلِ پری از خود نشان میدهد که چرا نتوانسته است خانه پدری خود را در کاشان، آنطور که شایستهی نام خانوادگی شاه یلانی باشد، حفظ کند. حتی در این زمینه، توقع دارد دوستان او در کاشان و کسانی که در میراث فرهنگی این شهر دستی دارند، برای حفظ هویت و بیداری حافظهی صدسالهای که در این خانه پنهان شده است، قدمی بردارند.
بیشک او نه تنها برای کاشان، بلکه برای پهنهی سرزمین نیاکانش، داشتههای فراوانی به یادگار نهاده است.
نظرات کاربران