,,

از گفته‌ها و شنیده‌ها، تا سر زدن به کارخانه، همه و همه کلمه و تصویر می‌شود برای نوشتن.

از ایده تا اجرا

از ایده تا اجرا

در کاشان، حسن تفضلی، از همان نوجوانی به کار روی می‌آوَرَد

نشستن رضاخان بر مسند پادشاهی ایران، نقطهی عطفی شد بر تاریخ کشور. با روی کار آمدن رضاشاه مقابله با نهضتهای انقلابی در ایالات مختلف، از میان برداشتن سازمانهای سیاسی و صنفی، سرکوب عشایر به منزلهی یک نیروی متشکل و مسلح و ایجاد و تقویت ارتش مرکزی نخستین هدفهای حکومت رضاشاه بود. پس از ایجاد نظم و امنیت عمومی، سیاستهای حکومت تغییر کرد و بستر مناسب برای رشد سرمایهداری وابسته در ایران، با کنترل و نظارت دیگر کشورها، نظیر انگلستان فراهم شد و برخی از صنایع جدید در ایران پا گرفت. آغاز به کار این صنایع و تراکم رو به رشد سرمایهی صنعتی، باعث هر چه داغتر شدن بازارهای ایران شد. در این دوره دیگر صادرات کالای ساخته شده به ایران مورد توجه کشورها نبود، چرا که توسعهی صنعتی و خواست دولت در تقویت زیرساختهای صنعتی شدن شهرها، امکانات جدیدی را در اختیار دیگر کشورها گذاشت و آن صدور ماشینآلات صنعتی به ایران بود. فروش ماشینآلات صنعتی با توجه به سطح رشد صنعت در ایران نهتنها به اندازهی صدور کالای مصرفی سودآور بود، بلکه در نهایت به گسترش بازار فروش و افزایش سود آنان منجر میشد. این تصمیمات موجب شد بین سالهای 1300 تا 1310 صنایع جدید در ایران پایهگذاری شوند. برای رشد صنایع جدید، سیاستهایی وضع شد که بر اساس آن گسترش بازار داخلی برای جذب تولیدات در دستور کار حکومت قرار گرفت و همچنین در سال 1309 قوانینی به تصویب رسید که به موجب آن، برای تشویق سرمایهداران به ایجاد صنایع جدید، تسهیلات گمرکی در زمینهی واردات ماشینآلات و معافیت مالیاتی پنج ساله برای کارخانهها پیشبینی شد. سیاستهای حکومت برای صنعتی شدن و ایجاد صنایع جدید در ایران از یکسو و از سوی دیگر مشکلات و موانع تجار در اواخر دوران قاجار و حل نشدن این مشکلات در دورهی رضاشاه سبب حرکت سرمایه از تجارت به صنعت در آن دوران شد. ناامنی و انحصار امتیازات واردات و صادرات در زمان قاجار، با آمدن رضاشاه حل نشد و مشکلات دیگری چون گسترش استبداد، تجاوز به حقوق و مالکیت خصوصی افراد و همچنین مصادرهی اموال سبب آن شد که بسیاری برای ادامهی فعالیتهای اقتصادی خود به کشورهای همسایه مهاجرت کنند و آن عده که قصد ماندن در این سرزمین را داشتند، (از آنجا که تنها آن دسته از تُجاری که به مقامات حکومتی نزدیک میشدند، میتوانستند از مزایای صدور جوازهای واردات و صادرات استفاده کنند) تصمیم به تغییر در نوع فعالیتشان گرفتند.

در کاشان، حسن تفضلی، از همان نوجوانی به کار روی میآوَرَد. خرید و فروش تنباکو نخستین تجربهی کاری اوست. پس از آن به خرید و فروش پارچههای سنتی کاشان؛ کرباس و متقال که در آرانِ کاشان بافته میشده و همچنین مخمل کاشان مشغول میشود. کاروانسرای «زرکشها» محلی است که تفضلی برای کار در نظر میگیرد. پس از مدتی کارگاه قالیبافی راه میاندازد و همزمان به خرید و صدور فرش به خارج از کشور نیز میپردازد. تفضلی پس از بیست سال فعالیت تجاری در زمینهی فرش دستباف به سرمایهگذاری صنعتی روی آورد. او در سن سی و نه سالگی، نخستین واحد صنعتی را در کاشان به وجود آورد. جرقهی اولیهی این کار در سالهای 1309-1310 در ذهن تفضلی زده میشود و با پیگیری و تلاش، از حکومت وقت مجوز تاسیس کارخانهی ریسندگی را دریافت میکند.

سال 1312، سال طراحی و پیریزی شرکتی است که بعد از مدتی نام «شرکت سهامی ریسندگی کاشان» را به خود میگیرد. سالی است که تفضلی چند تن از اهالی کاشان را دور خود جمع میکند و آنان را به سرمایهگذاری در صنعت نساجی تشویق میکند. سال 1312، سال گفتوگو، بحث، تفاهم و توافق است برای نهادی که در آن به تولید بپردازند. در این سالها تفضلی، نامههایی به افرادی مینویسد و تلاش دارد تا اعتماد آنان را برای سرمایهگذاری در این کار جلب کند. اولین گام تاسیس کارخانه با ده نفر سهامدار آغاز میشود.

در 22 آذر 1313، شرکت ریسندگی با مشارکت سید حسن و سید علی محمدیان با ششصد هزار ریال، محمود و جواد کیهان با چهارصد و نود و پنج هزار ریال، حسن تفضلی با دویست و بیست و پنج هزار ریال، سلیم شاهینیانس و چند سهامدار دیگر با سرمایهی اولیهی دو میلیون و دویست و پنجاه هزار ریال، با هدف تولید نخ، چله و پود به منظور تولید پارچه و قالی با شمارهی پنج به ثبت میرسد. این پنجمین شرکتی بود که در کاشان به طور رسمی ثبت و تاسیس شده بود. پس از ثبت شرکت و دریافت مجوز و موافقت اولیه برای تاسیس یک کارخانهی ریسندگی، مرحلهی اجرایی کار آغاز میشود. از آنجا که اصفهان پیشتاز سرمایهگذاری در صنعت نساجی بوده و در سالهای 1311-1315، هفت کارخانهی ریسندگی و بافندگی پنبهای و پشم در آن تاسیس شده بود، تفضلی برای انتخاب ماشینآلات، دستگاهها، نحوهی کار و تولید، از کارخانهی وطن (کازرونی) و همچنین کارخانهی چیت ری بازدید میکند. خرید و نصب ماشینآلات با همکاری و مشورت موسیو شونمان آلمانی صورت میگیرد. موسیو شونمان پیش از این، در تاسیس اولین کارخانههای اصفهان، همچون وطن، ریسباف، شهرضا همکاری داشته است و انتخاب، واردات و نصب ماشینآلات این کارخانجات با او بوده است. شونمان در اصفهان علاوه بر انتخاب ماشینآلات مسئولیت طراحی معماری و جزئیات ساختمان کارخانههای اصفهان به خصوص کاشیکاریها و آجرکاری را نیز بر عهده داشته است. شونمان با حسن تفضلی نیز برای انتخاب و نصب ماشینآلات کارخانهی کاشان همکاری کرده است.

سال 1315، سال شروع به کار و بهرهبرداری از کارخانهی ریسندگی است. کارخانه به طور آزمایشی شروع به کار میکند و به تولید میپردازد. و از آن پس فکر موسسان از تاسیس به تولید میچرخد، به توسعه و به پیشرفت.

اِشغال ایران در شهریور 1320 تاثیر زیادی بر فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران گذاشت. تا آنجا که واحدهای صنعتی با افزایش قیمت چندصد درصدی ماشینآلات و قطعات روبهرو شدند. این روند افزایش قیمتها تا سالهای 1325تداوم داشت. پس از آن و پیش از ملی شدن صنعت نفت، مشکل توزیع مواد سوختی، مشکلی بود که بر سرِ راه صنعتگران بوده است. پیش از ملی شدن صنعت نفت، توزیع مواد سوختی در داخل کشور و در بسیاری از شهرهای کوچک با مشکلاتی روبهرو بوده است. در کارخانهی ریسندگی کاشان نیز علیرغم داشتن سهمیهی روزانهی نفت سیاه، کمبود مواد سوختی، هشداری برای مدیران کارخانه بوده، که به هر ترتیب میبایست حل میشده است. مسئولان شرکت به فکر استخراج مواد معدنی همچون زغال سنگ در اطراف کاشان میافتند. در این راستا شرکت ریسندگی برای رفع نیاز کارخانه، به ادارهی معادن کاشان تقاضای صدور اجازهی استخراج زغال از معادن کُمجان -که در کوهستانهای نطنز و در عین حال نزدیکترین معدن به کاشان بوده است- را میدهد که این اداره موافقت نمیکند. شرکت خرید مواد سوختی از بازار آزاد را در پیش میگیرد تا بتواند این مشکل را حل کند.

در همین سالها، دولت وقت حزب توده و تمامی گروهها و ارگانهای وابسته به این حزب را غیرقانونی اعلام میکند و از هرگونه فعالیت این حزب جلوگیری کرد. با وجود این، آن دسته از رهبران شورای متحد که از تازش پلیس و نیروهای امنیتی در امان ماندند و از کشور نیز بیرون نرفتند به فعالیت پنهانی روی آوردند و برای طرز نوین فعالیت خود تشکیلات تازهای برقرار کردند و با چاپ اعلامیه حضور خود را در جنبشهای کارگری اعلام نمودند و به این طریق ارتباط خود را با شورای متحد مرکزی و اعضا و هواداران خود برقرار کردند. این حزب با برپایی جلسات و سخنرانیها و با استفاده از توانایی اعضای خود و نفوذشان در میان شماری از کارگران به کارخانهها روی آوردند و زمینه را برای آگاهسازی از وضعیت کاری، دریافت حقوق، بهداشت محیط و رفاه خانوادگی برای کارگران فراهم کردند. در فرایند این آگاهسازی، بسیاری از کارگران، همراه و همصدا شدند و برای رسیدن به حق و حقوقشان و فراهم کردن شرایط ایمنی و بهداشتی مساعد برای کار تلاش کردند. در اصفهان و کاشان، وجود کارخانههای صنعتی سبب شده بود تا فعالیت این حزب گستردهتر شود. در اصفهان، کارگرانِ کارخانههای ناهید و ریسباف دست به اعتصاب زدند و خطوط تولیدشان را تعطیل کردند. در کاشان، کارگران کارخانهی ریسندگی و همزمان با کارگران کارخانههای اصفهان دست به اعتصاب زدند و خواستار بهتر شدن وضعیت بهداشتی و ایمنی کارگاهها، افزایش حقوق و اجرای بندهای قانونِ کار شدند. حزب توده همزمان فشار بر دولت را نیز آغاز کرد تا هرچه بیشتر بتواند شرایط را برای زندگی کارگران مساعد کند. این اعتصابات کارگری از یکسو و فشارهای دولتی از سوی دیگر، شرایط بحرانی را برای کارخانه و مدیرانش به وجود آورد. مدیران تلاش میکردند تا بتوانند فضای آرامی را در کارخانه به وجود بیاورند و خطوط تولید را دوباره راه بیندازند. حسن تفضلی در آن دوران صنعت را به مثابهی ماشینی که در مسیر سر بالایی در حرکت است، میدانسته و تاکید داشته که اگر ماشین در این سر بالایی قادر به پیشروی و بالا رفتن نباشد، سقوط میکند. این زاویهی نظرگاه تفضلی سبب شده تا کارخانه بتواند شرایط بحرانی سیاسی و اجتماعی آن دوران را پشت سر بگذارد و در عین حال فعالیت و تولیدش را ادامه داده باشد. تفضلی در همین سالها، دومین دورهی توسعهی کارخانه را آغاز کرد و با خرید و وارد کردن ماشینآلات جدید، کارگاه بافندگی به خطوط تولید کارخانه اضافه شد و نام شرکت به «کارخانهی ریسندگی و بافندگی کاشان» تغییر یافت. در عین حال، ماشینآلات ریسندگی هم نوسازی شد و در اوایل دههی سی، کارخانه علاوه بر تولید نخ، انواع پارچههای پنبهای نظیر؛ چیت، چِلوار و کتان را به محصولات خود اضافه کرد.

سیاست صنعتی شدن و صنعتگری حکومت وقت در دههی چهل سبب تغییر و تحولاتی در روابط کارگری شده بود، از آنجا که جنبشهای کارگری مورد حمایت گروههای سیاسی چپگرا بود، این جنبشها بر حوزهی سیاسی در سطح بالا هم تاثیرگذار بود. دو مورد از مواد لوایح ششگانهی مربوط به قانون اصلاحات ارضی، مربوط به تقسیم سود سهام واحدهای صنعتی و نیز فروش کارخانههای دولتی بود. تصویب قانون سهیم کردن کارگران در سود کارخانه (اصل چهار انقلاب سفید) و نیز تشکیل سندیکاهای کارگران، تلاشی بود برای کم کردن تاثیر و نفوذ گروههای چپگرا در کارخانه. با گسترش مالکیت واحدهای صنعتی (اصل سیزده انقلاب سفید)، چهل و نُه درصد سهام بخش خصوصی به کارگران و مردم واگذار میشد و هر کارگری حداکثر میتوانست پانصد سهم را خریداری کند. این اقدامات و سیاستهای کارگری حکومت، بیشتر به دلایل سیاسی انجام میشد، دولت در سیاستهای کارگری و دهقانی موفق شده بود دهقانان و کارگران را با تصویب لوایح اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، از دسترس تبلیغات گروه و نیروهای چپگرا خارج کند و حالا نوبت به کارگران صنعتی رسیده بود که بتواند فضا و جَوی را که توسط گروههای سیاسی مخالف، علیه حکومت شده بود با تصویب این قوانین از بین ببرد و مردم را همراه خود کند.

کارخانهی ریسندگی و بافندگی کاشان، اما قبل از تمامی این سیاستگذاریها، در همان روزهای شروع به کارش اصل و اساساش را بر مردمی و سهامی بودن گذاشته بود. بهطوریکه در آخر شهریور 1315، کل سهام شرکت به ششصد و سی و هشت سهم میرسیده است. اکثر سهامداران کوچک دارای سه تا پنج سهم بودند. سهام کارخانه هم به صورت ممتاز، عادی، عادی 2 و عادی 3 درجهبندی شده بود و به صورت بینام و قابل خرید و فروش بوده است. البته پشت برگهی سهام، جدولی برای نقل و انتقال و همچنین پیش از وارد شدن سهام کارخانه به بورس تهران در بخش اداری کارخانه، دفتری برای یادداشت این نقل و انتقالات در نظر گرفته شده بود.

اگرچه پس از کودتای 1332 و رشد درآمدهای نفتی در دههی 1340، سبب افزایش درآمد بازاریان و دیگر صنوف شده بود، اما بازار در تمام شهرها توسعه نیافته باقی مانده بود و وجود مغازههای تجاری دیگری در کنار بازار و خرید و فروش محصولات جدیدتر در این مغازهها، سبب رکود کسب و کار بازاریان شده بود. این کسادی در بازار صاحبان صنایع جدید را که سیستم توزیعشان همچنان سنتی و براساس خرید و فروش در بازار بود، دچار مشکلاتی کرده بود. در این سالها، کارخانهای همچون کفش ملی، خیلی زود به این محدودیتها پی میبرد و همراه با گسترش تولید، مسالهی ایجاد سیستم توزیع را مورد توجه قرار میدهد. محمدرحیم متقی ایروانی، مدیر کارخانهی کفش ملی، با تاسیس فروشگاههای مخصوص محصولات کارخانهاش، قدمی در جهت اصلاح وضع موجود و سیستم توزیع محصولات کارخانه برمیدارد. فروشگاههایی در وسط محلههای شهری، اما متفاوت با آنچه که در بازار موجود بوده است. این فروشگاهها فضای مدرنی را در خیابانها به وجود میآورند. فضای مدرن خرید در دلِ فضای سنتی شهری که شبیه به راستههای بازار بوده است. برای نخستینبار، کفشها در قفسهها و ویترینها قرار میگیرد. رشد فروشگاههای کفش ملی موجب گسترش پاساژگردی تا خرید ویترینی میشود. چیدمان فروشگاه به نحوی بوده که خریدار خود میتوانست به طرف قفسه و کفش موردعلاقهاش برود، کفش را به راحتی بردارد، امتحان و پا کند. این امر باعث میشد تا خریدار احساس آزادی بیشتری داشته باشد. ویترینهای فروشگاههای کفش ملی چهرهی شهر را دگرگون میکردند و عابران را به طرف خود میکشانده است و لذت خرید ویترینی را برای خریداران به همراه داشته است. در این سالها کارخانهی ریسندگی و بافندگی کاشان نیز تلاش میکند تا همچون صنایع دیگر، سیستم توزیع خود را اصلاح کند و روش سنتی را کنار بگذارد. در همین راه، تفضلی، مدیر فروش کارخانه را مسئول پیگیری افتتاح نمایندگی در شهرهای مختلف میکند. پنجاه و دو شهرستان برای تاسیس نمایندگی انتخاب میشوند. انتخاب مکان و نحوهی کار نمایندگیها مورد بررسی مدیران قرار میگیرد. همزمان، اندیشهی طرحها و نقشههای جدید و بهروز به ذهن مدیران میرسد. هر کدام از مدیران کارخانه که به خارج از کشور مسافرت میکنند، مامور آوردن مجلات جدید ریسندگی اروپایی میشوند و از میان مجلات و کتابها، طرحهای جدید برای تولید انتخاب میشود. هرچند که راهاندازی نمایندگی در شهرستانها موفقیتآمیز نمیشود و هیچگاه شکل اجرایی به خود نمیگیرد، اما طرحها و مدلها به همراه کیفیت بالای محصولات کارخانه، مشتریان کارخانه را حفظ میکند. اگرچه سیستم توزیع کارخانه اصلاح نشد اما همچنان نقش بازار و سیستم فروش سنتی موثر بوده است.

تحول سرمایه در طی سالهای منتهی به دههی پنجاه با شتاب بیشتری ادامه داشت. شرکت ریسندگی تا سال 1349 از مجموع ذخایر اندوختههای سالهای قبل، توانست سرمایهگذاری مجددی داشته باشد. در دی ماه 1350 شرکت از محل ذخیرهی خود به ازای هر سهم، یک سهم رایگان به سهامداران اختصاص میدهد و همچنین در سال 1353 کارخانهی آریا را در زمینی به مساحت هفتاد هزار متر مربع و زیربنایی بیش از سی هزار متر مربع و با بیست هزار دوک راهاندازی میکند. تفضلی چهل سال پس از تاسیس شرکت اولیه، شرکت نساجی آریا را به صورت سهامی خاص تاسیس کرد. این کارخانه زیرمجموعهی شرکت ریسندگی و کلِ سهامش متعلق به آن شرکت بود.

در این سالها با بهبود وضع اقتصادی و رشد کالای مصرفی، آگهیهای تجارتی جزئی از زندگی روزانهی مردم میشود. این آگهیها محصولات کارخانهها را به مصرفکنندگان معرفی میکردند. در آغاز آگهیها بیشتر در مطبوعات منتشر میشدند. اما بعد نوبت به رادیو رسید تا مردم را در ساعات مختلف سرگرم و در عین حال ترغیب به مصرف کنند. در آن دوره بسیاری از آگهیها برای مصرفکنندگان جایزه گذاشته بودند. این کار سبب فروش بیشتر محصولات کارخانهها شده بود. کم کم سایر صنایع نیز همچون روغن نباتی، پودر شوینده و نوشابهها آگهی تولیداتشان را با جایزههای متنوع همراه کردند. صنایع زیادی برای افزایش فروششان به این آگهیها روی آوردند. کارخانجات کفش ملی، آدامس خروسنشان، مینو و حتا در کاشان شرکت حریر و مخمل و از سالهای پس از انقلاب، تولیدی پوشاک قهرود در این تبلیغات، چه به صورت چاپ در مجلات و چه در حوزههای شنیداری و دیداری فعال بودند؛ اما کارخانهی ریسندگی و بافندگی همچنان به سیستم قبلی خود ادامه میداد. و تاکیدش بر تولید محصولات با طرحهای جدید و بهروزتر بود. کارخانه اقداماتی انجام داده بود که بتواند طرح دلخواه مشتریان را تولید کند که این امر با استقبال زیادی همراه شده بود و فروش محصولاتش به هیچ مشکلی برنمیخورد و پارچههایش از بِرَندهای خوشنام بازار بوده، فروش خوبی هم داشته است. این سیستم فروش که با رونق خوبی همراه بوده، انگار مدیران را به سمت سرمایهگذاری در تبلیغات مجاب نمیکند و شرکت در این کار اقدامی نمیکند. این رشد اقتصادی و افزایش سود، برخی از کارکنان را به فکر تاسیس کارگاههایی برای تولید و به نفع خودشان میاندازد. در شهر کاشان، به دست آوردن تجربه طی سالیان و تخصص پیدا کردن در حوزهی صنعت - به ویژه صنعت نساجی- بسیاری از کارگران، کارمندان، مدیران و ... را به این فکر میاندازد که از کارخانه بیرون بیایند و برای خودشان کارگاه یا کارخانهای تاسیس کنند. این اتفاقات قبل و بعد از انقلاب توسط کارکنان رقم خورد و کارکنان کارخانه، کارخانههای زیادی را تاسیس کردند.

این شرایط ادامه داشت تا وقوع انقلاب. انقلاب همه چیز را دگرگون میکند. سیاستها و ارزشها بالا و پایین شد. فضای ضد سرمایهداری بر صنایع حاکم شد. کارخانهی ریسندگی و بافندگی کاشان نیز از این تغییرات و حواشی آن دور نبود و فضای ضد سرمایهداری و انقلابی بر آن حاکم بود. اینکه آقای تفضلی چگونه این اوضاع، احوال و شرایط را پشت سر گذاشته است، نیز جای سوال است. به گونهای که کارخانه با وجود این شرایط در سالهای 1357 تا 1359 تولیدش متوقف نشد و با اینکه سیستم توزیعاش برای مدتی تغییر کرد و در این سالها تنها میتوانست محصولاتش را به تعاونیهایی که به شرکت معرفی میشد بفروشد اما در کل، سیستم فروش و سوددهیاش در آن سالهای بحرانی رو به رشد بوده است. به طوریکه، در سالهای اوائل دههی 1360، مدیریت کارخانه باشگاه ورزشی کارگران ریسندگی و بافندگی کاشان را به منظور رفاه کارگران و خانوادههایشان تاسیس میکند. در همین سالها کارخانه به اکثر کارکنانش وامهایی تا سقف یکصد و پنجاه هزار تومان برای خرید و یا ساخت خانه میپردازد. در تمام این سالها به سرمایهی شرکت افزوده میشده است، به گونهای که سرمایهی کارخانه در سالهای اواسط دههی 1360 به شش میلیارد ریال میرسد.

«هر ایرانی یک پیکان» شعاری است که برادران خیامی برای کارخانهاشان، ایران ناسیونال، برگزیدهاند. شعاری که مصرفکننده را ترغیب به مصرف میکند و به نقل از سیما تفضلی، برادران خیامی یک خودروی پیکان برای آقای تفضلی به صورت اهدایی به کاشان ارسال میکنند تا برای رفت و آمد از این ماشین استفاده کند. البته آقای تفضلی پس از پرداخت بهای ماشین، از خودرو استفاده میکند، این در حالی است که تفضلی شعار صحت در عمل و درستکاری را برای کارکنان کارخانههای ریسندگی و بافندگی کاشان سرلوحهی کارش قرار میدهد و به درستکاری تاکید میکند. البته که رسیدن به سوددهی اولین هدف هر بنگاه اقتصادی است. تبدیل شدن یک واحد ریسندگی کوچک به چندین کارخانهی بهروز و جدید با چندین هزار کارگر نشاندهندهی این است که کارخانههای ریسندگی و بافندگی در رسیدن به سوددهی مطلوب موفق بوده است ولی نگاه انسانیتری نسبت به سایر واحدهای صنعتی به کارکنانش داشته است.

در بررسی روند رشد و توسعهی کارخانههای ریسندگی و بافندگی، علاوه بر خواست مدیرانش به اشتغالزایی، میبایست قوانین و سیاستهای حکومتی را نیز در نظر بگیریم، از معافیتهای مالیاتی و گمرکی گرفته تا برگزاری نمایشگاههایی از کالاها و فرآوردههای صنعتی تولید داخل و بازدید وزیران از نمایشگاه و گفتوگو با صاحبان غرفه و حل مشکلاتشان تا توزیع فعالیت اقتصادی در سطح کشور و سوق دادن جمعیت فعال به مناطق مختلف از اقداماتی بود که حکومت وقت برای پیشرفت صنایع در نظر گرفته بود. تحول دیگری که در این دوران صورت گرفته، همکاری بانکها و صنایع بوده است. از آنجا که یکی از مشکلات بنگاه اقتصادی صنایع، کمبود نقدینگی و عدم تامین منابع مالی مورد نیاز برای تولید بوده این عامل به عنوان نیروی اصطکاکی صنایع به حساب میآمد، دولت نقش مهمی در حل این مشکل بازی کرد. تامین و اختصاص اعتبار برای کارخانههای داخلی با تولید انبوه را به اجرا درآورد.

در سالهای پس از انقلاب، بسیاری از صنایع و کارخانجات ایران ملی شد. سازمان صنایع ملی ایران در جهت اجرای قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران، بیش از پنجاه کارخانه در سرتاسر ایران توسط نهادهای دولتی مصادره شدند. در کاشان کارخانههای حریر و مخمل و راوند مشمول این قانون شدند و مالکیت آن از اختیار مالکان حقیقیاش خارج شد و در اختیار برخی از ارگانهای دولتی قرار گرفت. کارخانهی ریسندگی و بافندگی کاشان علیرغم تلاشها و فشارهای افراد و ارگانهای دولتی و غیر دولتی مشمول این قانون نشد و توانست همچنان به کار خود ادامه دهد.

کارخانه پس از فوت آقای تفضلی، چند سال به صورت نسبتن کارا اداره میشود. ظرفیتهای انباشته شده در کارخانه از جهت سرمایهی انسانی، مالی و ماشینآلات سبب بقای شرکت، با وجود برخی کاستیهای مدیریتی بود.

از سالهای 1371 تا 1375 روند تولید و سوددهی کارخانه روند نزولی داشت و انبارها کم کم از مواد اولیه خالی میشد و برخی از مدیران خامفروشی را آغاز کردند که موجب خالیتر شدن انبارها میشود. در این سالها فعالیت انجمنهای کارخانه نیز گستردهتر و موثرتر میشود. انجمنهای حزبالله و جامعهی اسلامی کارگران ریسندگی و بافندگی کاشان به مرور پس از انقلاب تشکیل شده بود اما با حضور آقای تفضلی فعالیت عمدهای نداشتند و کارهای اجراییاشان در کنار کارِ کارخانه بود، اما پس از درگذشت آقای تفضلی اوضاع و احوال این انجمنها به گونهی دیگری شد. عکس شخصیتهای سیاسی به دیوار اتاقها زده شد و رنگ و بوی فعالیتشان تغییر کرد. خط و خطبازی سیاسی در کنار فشار و نفوذ بر اعضای هیات مدیره و مدیران ارشد و میانی سبب شد تا انجمنها بتوانند بر روی کار آمدن و یا نیامدن مدیران عامل کارخانه تاثیرگذار باشند و هرکدام از این انجمنها مهرهچینی خودشان را در ردههای بالا و در نتیجه تصمیماتی که برای کارخانه گرفته میشد داشته باشند.

از نیمهی مرداد 1382، کارخانهی ریسندگی شمارهی دو به علت نداشتن الیاف تعطیل شد و در همین سال، به دلیل بحرانهای اقتصادی کارخانه، مدیران وقت زمینهای کارخانهی شمارهی یک را از طریق مزایده به فروش رساندند. فروش زمینهای کارخانه، مشکل مالی کارخانه را حل نکرد و کارگران به دلیل پرداخت نشدن چندین ماههی حقوقشان اعتصاب کردند و این اعتراضات چندین سال طول کشید. زیان شرکت در سالهای 1372 تا 1392 به بیش از دویست میلیارد تومان رسید. در سال 1392 بخشی از کارخانه به صورت پیمانکاری به یک شرکت خصوصی برونسپاری میشود. تاکنون فعالیت کارخانه تنها به کارخانهی شمارهی سه (آریا) محدود شده است و نام شرکت به کارخانهی «ریسندگی، بافندگی و نساجی کاشان» تغییر یافته است. در این سالها نیز، همچنان بخش خصوصی در کنار مدیریت جدید فعالیت میکند.

 

 

 

 

 

پی نوشت:

1-زندگی و کارنامهی حسن تفضلی، فریدون شیرینکام، گام نو

2-زندگی و کارنامهی محمدرحیم متقی ایروانی، فریدون شیرینکام، گام نو

نظرات کاربران