زمستان ۱۳۷۸ بود و من بیست و دو ساله بودم. پری زنگنه برای اجرای یک برنامه به دعوت همسر وزیر امورخارجه وقت برای همسران سفرای کشورهای دیگر در ایران، به دنبال یک پیانیست کلاسیک کار بودند. سعادتِ همراهیشان سهم من شد.

زمستان ۱۳۷۸ بود و من بیست و دو ساله بودم. پری زنگنه برای اجرای یک برنامه به دعوت همسر وزیر امورخارجه وقت برای همسران سفرای کشورهای دیگر در ایران، به دنبال یک پیانیست کلاسیک کار بودند. سعادتِ همراهیشان سهم من شد. در آن زمان پیانیست ایشان فریبا جواهری بود که در زمینهی پیانوی ایرانی یکی از ستارگان بینظیر موسیقی ایران هستند و در آن برنامه بخش موسیقی ایرانی را اجرا کردند. من هم به اجرای قطعاتی کلاسیک به زبانهای مختلف پرداختم. در همان دیدار نخست با خانم زنگنه متوجه شدم که مرحوم پدرشان اهل کاشان بوده و از نزدیکترین دوستان مرحوم عموی من بودند . چون پدر و مادرم هم اهل کاشان هستند، مهرشان در دلم چندین برابر شد.
از آن روز تا امروز میشود هجده سال که افتخار همراهیشان را قریب به یکصد اجرا داشتهام. از جشنوارههای موسیقی گل یاس گرفته تا اجراهایی در جشنوارههای موسیقی فجر و یا اجراهای خیریه جهت جمعآوری کمک برای نابینایان تهران و کاشان وخارج از ایران در کشورهای سوییس، اتریش، آلمان، هلند، ارمنستان و ژاپن .
آنچه در این اجراها بیش از همه توجه مرا به خود جلب کرده است، توانمندی بینظیر پری زنگنه در اجرای قطعاتی متنوع در سبک، زبان و تکنیک بوده است. من در ایران خوانندهی دیگری سراغ ندارم که همزمان قطعات فولکلور ایران، قطعات کلاسیک ایرانی مانند قطعاتی از امین الله حسین، حسین ناصحی، ثمین باغچهبان و دیگرانی از سرزمینمان و نیز قطعات غربی چون لیدهایی از شوبرت و شومان و آریاهایی از اپراهای معروف از آهنگسازانی چون وِردی، اُرف، کاچینی و قطعات محلی کشورهای اروپایی و آسیایی با سبکها و لهجههای مختلف، همه و همه را در یک اجرا بگنجاند.
آلبومهای متنوع ایشان از لالاییهای جهان گرفته تا قطعات کودکانه برای بچهها، همه خود گویای این امر هستند. کمتر آهنگساز بنام ایرانی است که در طول زندگی هنری خود ، قطعهای برای ایشان نساخته باشد. آهنگسازانی در حیطه موسیقی ایرانی، سمفونیک، پاپ و کلاسیک، همگی از صدای پری زنگنه در کارهایشان بهره جستهاند. در اجرایی که با ایشان در سازمان جهانی نابینایان داشتم ،به زبانهای فارسی، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی، عبری، ژاپنی و ترکیِ استامبولی خواندند که هرگز از خاطرم نخواهد رفت.
یکی دیگر از تواناییهای ایشان، قدرت بالایشان در حفظ کردن قطعات است. زمانی فکر میکردم چون این قطعات را از دوران نوجوانی به خاطر سپردند، هنوز بدون هیچ کمی و کاستی به یاد دارند. اما زمانیکه برای کنسرتی بنا شد دو قطعه جدید به زبان ارمنی و بعد از آن یک قطعه جدید به زبان ژاپنی بخوانند، به حافظهی قابل تقدیرشان پی بردم . هر قطعه را میزان به میزان با رعایت کلیه نکات ریتم و ملودی با تلفظ صحیح از لحاظ زبانشناسی، بدون کم و کاست به خاطر میسپرند. حال آنکه اغلب خوانندگان کلاسیک زمان اجرا، نت قطعه را جلوی خود داشته و یا خوانندگان ایرانی حداقل در زمان تمرین، متن شعرِ قطعه را در دست دارند. ایشان اما تنها با چند بار شنیدن و تکرار کردن، همه را به ذهن خود میسپارند.
شاید در تاریخ موسیقی ایران پری زنگنه تکرار نشود و با تمام ویژگیهای منحصر به فرد خود، جزء سرمایههای ملی ایران و از مفاخر کاشان به حساب میآیند. من در طی هجده سال افتخار معاشرت با ایشان هرگز در میانهی کار متوجه نابیناییشان نشدم و بیاغراق در بیشتر موارد این نکته را فراموش میکردم. پری زنگنه را در امور مختلف زندگی آنقدر توانمند دیدهام که سعی کردهام الگویی از ایشان برای خودم بسازم تا بتوانم هرچند اندک، راهشان را دنبال کنم. پری زنگنه مادرانه، همواره در جهت گردهمایی هنرمندان عرصه موسیقی و ایجاد ارتباط دوستانه بین آنها تلاش کرده است. بسیاری از خوانندگان اپرا و کُر، منزلشان را به عنوان خانه تجدید دیدارها میشناسند.
این مهربانیشان در جامعهی امروز در حالیکه بیشتر جوامع هنری و غیر هنری،رقابت،بخل و حسد بین همکاران دیده میشود بسیار ارزشمند است. اتحاد و دوستی بین اعضای هر جامعه هنری میتواند سبب رشد و شکوفایی بیش از پیش آن جامعه شود.
در گذشته که کامپیوتر و امکانات پیشرفته دیجیتال در علم موسیقی جایی نداشت، آهنگساز و شاعر و خواننده برای خلق یک اثر با هم هفتهها زندگی میکردند و ملودیهایی خلق میشد که شاید تا صدها سال در ذهن مردم جاودانه بماند. افسوس که در دنیای امروز با تمام پیشرفتهایش، روح همدلی ،یکرنگی و عشق در کار کمرنگترشده و پری زنگنه کسی است که با قلب مهربانش، با گذشت و لبخند، به تشویق و ترغیب هنرمندان جوان پرداخته است در گردآوردن آنان در مناسبات مختلف سعی مینماید. همواره در صدد به روز کردن فعالیت خود و تنوع دادن به برنامههایش است و هرگز اجرای تکراری نداشته است. وی در برخی اجراها، از شاگردان توانمند خود استفاده کرده و با تشویق آنان، روح امید و موفقیت را در کارشان میدمد.
حمایت پری زنگنه از خوانندگان نابینا به مراتب بیشتر از موسسات و ارگانهای مربوطه است. در سال گذشته اجرایی به همراه گروه کُر نابینایان عصای سفید برگزار شد و با هدف حمایت از نابینایان، از دستمزد خود گذشته و به بهترین نحو از برگزاری آن برنامه حمایت کردند. اشک شوقی که در سالن بر دیدگان بینندگان نقش بست بالاترین نتیجه از همت والای پریزنگنه در اجرایی فاخر و بینظیر را در برداشت.
در کنار اینها، در سال گذشته اجرایی را در سبکی کاملا متفاوت با گروه پاپ ستاره قطبی میبینیم که تفاوت اساسی با سبکهای قبلی داشت و موجب اجرای برنامهای نو و متفاوت شد. این همه انرژی، سر زندگی، فعالیت عاشقانه و علمی را باید ارج نهاد.
از دیگر کارهایشان، همکاری با پیانیستهای متعدد ایرانی و خارجی بوده است. در سفر اتریش با پروفسور شتلر در وین ملاقات داشتیم که جزء پیانیستهایی بودند که در گذشته پری زنگنه را همراهی میکردند و از پری زنگنه به عنوان سمبل فرهنگ و هنر ایران یاد کردند. در اجراهایی در سطح بینالمللی مانند اجرای سمفونی نه بتهون در داخل و خارج از ایران، موجب افتخار تک تک ما در دنیا بودند. از صمیم قلب و با تمام وجود، امیدوارم سالیان سال با این انرژی مثبت و روحیه والا، سایهشان بر سر جامعه موسیقی ایران مستدام باشد.
نظرات کاربران