,,

شواهد مختلف نشان می‌دهد که خانه‌ی ایرانی با همه‌ی سنت‌ها، ارزش‌ها و حساسیت‌های زیبایش که باعث دوام و بقای آن در طول تاریخ شده، امروزه چندان در انجام کارویژه‌های خود توفیقی نداشته و حتا با چالش‌های جدی در این زمینه مواجه است.

خانه از پای‌بست ویرانه است

خانه از پای‌بست ویرانه است

خانه و خانواده اولین محیط آموزشی و پرورشی و محل کسب فضایل اخلاقی و رفتاری نوجوانان و جوانان است


۱ خانه آن هم خانه‌های سنتی و قدیمی با همه‌ی زیبایی‌ها، ژرف‌نگری‌ها و رمز و رازهایش نظیر آن‌چه در معدود یادگارهای به‌جای‌مانده از آن در دیار سیلک می‌بینیم و می‌فهمیم، مکانی امن و ایمن برای استقرار و گردهم‌آمدن تعدادی از افراد نسبی و حتا سببی و برقراری ارتباطاتی معنادار و همدلانه میان آن‌ها بوده است. چهاردیواری، فضای اختصاصی و حریم خصوصی اعضای یک خانواده (عموما متشکل از پدر و مادر و فرزندان) که در قالب آن مجموعه‌ای از حوایج متقابل اعضا رفع و رجوع می شود، مضامینی هستند که عموما مفهوم خانهرا به ذهن متبادر می‌کند.

2 حقیر راقم این سطور ضمن ارج نهادن و ادای احترام نسبت به فرم و شکل زیبا و هندسه‌ی رازآلود خانه‌های سنتی ایرانی و کاشانی که اکنون دیگر شهرتِ فراملی یافته و در سطح جهان دلبری‌ها می‌کند، بیش‌تر مایل است که محتوای مناسبات و تعاملات موجود در خانه‌های امروزی و یا به تعبیری کارویژه‌های تربیتی، عاطفی و ارتباطی آن را مورد توجه قرار دهد و نقش اساسی خانه را در فرایند تربیت و تثبیت الگوهای رفتاری مناسب فرزندان مورد تاکید قرار دهد. گفتن ندارد که بخشی از ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی امروز جامعه ایران و احساس بی‌هویتی نسل جوان ریشه در ناکامی خانه و خانواده‌ی ایرانی در انجام مسئولیت‌های خطیر یاد شده دارد.

3  در ادبیات مرسوم جامعه‌شناسی از خانه و خانواده به‌عنوان اولین و کوچک‌ترین نهاد اجتماعی یاد می‌شود که نقش اصلی را در جامعه‌پذیری و فرایند رشد و تربیت فرزندان و تثبیت الگوهای رفتاری و شخصیتی آن‌ها ایفا می‌کند. به بیان دیگر، مجموعه مناسبات و تعاملات شکل‌گرفته در فضایی به نام خانه و خانواده بالاترین نقش را در رشد موزون و شکیل افراد و اعضای آن داشته و پیام‌های صریح و ضمنی متعددی را به فرزندان نوجوان و جوان خود در مورد نحوه‌ی رفتار در جامعه‌ی واقعی منتقل می‌سازد.

4  بر این اساس، برخی صاحب‌نظران بر این نکته تاکید می‌کنند که خانه و خانواده اولین محیط آموزشی و پرورشی و محل کسب فضایل اخلاقی و رفتاری نوجوانان و جوانان است. این بدان معناست که ویژگی‌ها و خصلت‌هایی نظیر صداقت، امانت‌داری، احترام، قدرشناسی، وفای به عهد، مهربانی و محبت، سخاوت، راستگویی، شجاعت و... برای اولین‌بار در فضا و محیط خانه و توسط اعضای خانواده به اشکالی مستقیم و غیرمستقیم آموخته شده و یا به یکدیگر منتقل می‌شوند. به واقع، در خانه است که نخستین درس‌های فضیلت به فرزندان آموخته شده و بزرگ‌ترها به سبب هم‌نشینی طولانی و پیوسته بر شکل‌گیری صفات اخلاقی تاثیر می‌گذارند.(1) بالعکس در آن دسته از خانه‌هایی که موازین تربیتی چندان مورد توجه قرار نگرفته و فضای ارتباطی اعضای خانواده از آرامش، صمیمیت و صداقت دور بوده و احیانا مناسباتی پرتنش میان آن‌ها وجود دارد، والدین نقش و جایگاه خود را به‌عنوان الگوهای اخلاقی و رفتاری مناسب از دست داده‌اند و زمینه‌های بی‌توجهی و حتا اعراض و روی‌گردانی از ارزش‌ها و رفتارهای درست به وجود می‌آید.

5  اما بدیهی است که نقش‌آفرینی موثر خانه و خانواده در فرآیندهای رشد و تربیت فرزندان و آینده‌سازان جامعه در خلا شکل نگرفته و مستلزم درجاتی از زعامت و اقتدار اعضای بزرگ‌تر به‌ویژه پدر و مادر و وجود شرایط تسهیل‌گر اجتماعی و اقتصادی است تا آنان به مدد این امر بتوانند تاثیرات موردنظر را بر روی اعضای جوان‌تر خانه داشته باشند. به عبارت دیگر، والدین باید از یک‌سو از دانش، انگیزه، مهارت، زمان و فرصت لازم برای هدایت‌گری و جهت‌دهی مثبت فرزندان خود برخوردار باشند و حتا فراتر از این، خود به‌عنوان الگوهای عینی رفتار درست عمل کنند. از سوی دیگر، شرایط واقعی جامعه به‌ویژه از نظر گشایش‌های اقتصادی و معیشتی و فراغ‌بال والدین نیز باید به گونه‌ای باشد که امکان مشارکت موثر آنان را در فرایند رشد و تعالی رفتاری فرزندان تسهیل کند.

6 داده‌ها و شواهد مختلف نشان می‌دهد که خانه‌ی ایرانی با همه‌ی سنت‌ها، ارزش‌ها و حساسیت‌های زیبایش که باعث دوام و بقای آن در طول تاریخ شده، امروزه چندان در انجام کارویژه‌های خود توفیقی نداشته و حتا با چالش‌های جدی در این زمینه مواجه است. به بیان دیگر، هنگامی‌که به دلیل شرایط اقتصادیِ ناگوارِ جامعه و فشارهای معیشتی ناشی از آن، والدین مجبورند از صبح تا شام دغدغه‌ی سیر کردن شکم فرزندان را داشته باشند و با خون‌دل‌خوردن‌های فراوان نیازهای معیشت و بقای خود و آنان را رفع و رجوع کنند و اصولا در طول شبانه‌روز و تحت‌تاثیر اشتغالات اجتناب‌ناپذیر زندگی امروز، فرصت زیادی برای گپ‌و‌گفت‌های معمول و برقراری ارتباط و تبادل نظر زیر یک سقف ندارند، طبیعی است که دیگر مجال و فرصتی برای نقش‌آفرینی والدین در هدایت‌گری و تربیت شایسته‌ی فرزندان باقی نمی‌ماند. بدیهی است که اساسا در فضا و محیط چنین خانه‌ای زمینه‌ای برای ارضای نیازهای عاطفی، ارتباطی، جمعی و همدلی باقی نمی‌ماند. بنابراین، می‌توان گفت در وضعیتی که بزرگان خانه، به‌خصوص والدین، از دانش و آگاهی‌های لازم تربیتی و اخلاقی برخوردار نبوده و مهم‌تر از آن به دلیل گرفتاری‌ها و تنگناهای معیشتیِ فراوان، مجال و حال و حوصله‌ای برای هدایت و جهت‌دهی درست فرزندان خود ندارند، به کار بردن ضرب‌المثلِ معروفِ «خانه از پای‌بست ویرانه است» برای توصیف وضعیت کنونی خانه‌ی ایرانی چندان افراطی و دور از ذهن نباشد!

7 به تمامیِ مطالبِ فوق، بیفزایید کارکرد فضای مجازی و رسانه‌های ارتباطی و اطلاعاتی جدید و در صدر آن‌ها تلفن همراه را، که بخش قابل‌توجهی از وقت و زمان جوان ایرانی را به خود مشغول کرده و در کنار کارکردهای مثبت خود، برخی پیامدهای منفی را نیز به همراه داشته و متاسفانه به دلیل عدم آمادگی‌های فرهنگی و آموزشی نقش و جایگاه تربیتی خانه و خانواده را کاملا تحت‌الشعاع قرار داده است. کناره‌گیری، ‏انزوا، کم شدن ارتباط کلامی و پیوندهای واقعی و عاطفی میان اعضای خانواده، اعتیاد اینترنتی، مخفی‌کاری و نتایجی از این دست موجب شده که موقعیت خانه‌ی ایرانی در اثرگذاری مثبت بر اعضای جوان خود بیش از پیش تضعیف شود و حتا فراتر از این شاهد تشدید تضاد و تعارض نسلی بین والدین و فرزندان باشیم. سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و مسئولین امور شهری، اجتماعی و فرهنگی اگر قدری به وظایف خود از منظر هویت‌بخشی و اعاده‌ی حیثیت و جایگاه خانه و خانواده‌ی ایرانی به‌عنوان مرکز ثقل جامعه و تبادلات اجتماعی، احساسی و ارتباطی نگاه کنند و تلاش نمایند که جایگاه این نهاد مهم را در عرصه‌های مختلف بازسازی نمایند، قطعا شرایط بهتری برای تربیت نسل جوان جامعه‌ی امروز فراهم خواهد شد. شاید با وقوع این تغییرات مثبت و معنادار بعدها بتوان موضوعیت ضرب‌المثل «خانه از پای‌بست ویران است» را زیر سوال برد! بدان امید.

1- صفورایی پاریزی، محمد مهدی.(۱۳۹۲). شاخص های خانواده کارآمد، پژوهشگاه اسلامی زنان و خانواده، ۱(۱): 1-21

نظرات کاربران