,,

تفضلی با به کارگیری نیروی کار بخشی از مردم شهر و روستا، گام‌های نخست ایجاد ساختار صنعت را به استواری برداشت و روز به روز روش‌های تولید را با فن‌آوری نوین دنیا همگام و کارخانه را سال به سال گسترده‌تر کرد.

یادنام نخست

یادنام نخست

در اَمرداد 1390 شماری از مدیران شهرک صنعتی صباحی پیشنهادی دادند

در اَمرداد ماه سال 1390 شماری از مدیران شهرک صنعتی صباحی بیدگلی به هیات امنای شهرک پیشنهاد دادند یکی از خیابانها و یا میدانهای شهرک به نام پدر صنعت نساجی ایران، ارباب حسن تفضلی نامگذاری شود. هیات امنا با پذیرش این پیشنهاد، میدانی را به نام ارباب حسن تفضلی نامگذاری کرد. نامیدنی که با تمام نامهایی که پیش از آن بر جایگاههای دیگر نهاده شده بود تفاوت داشت. تفاوتی که در چشم جستوجو گرِ بسیاری از مدیران کارخانههای صنعتی، تولیدکنندگان، بازرگانان، کنشگران اجتماعی و... خوش نشست و آنها را پیش از آنکه با یک نشانی روبهرو کند با یک هویت کنار گذاشته شده، آشنا کرد. این هویتیابی اگرچه سپاس کوچکی از سوی کارآفرینان و صنعتگرانی بود که پیشه و پیشینهی خود را وامدارِ نیم قرن کوششِ پدر نساجی ایران میدانستند، کاری بود که برای نخستین بار پس از بیست و چهار سال از درگذشت جناب حسن تفضلی انجام می پذیرفت، مدت زمانی که مدیران شهری کاشان نتوانسته و یا نخواسته بودند در برابر نام بزرگ تفضلی کُرنِش کنند و به یادنامِ او که روزگاری نامش بخشی از شناسهی کاشان بود، یادبودی بنا کنند، نام مردی که روزگاری را با بزرگی، زیسته ولی در سالهای پایانی عمر، با ناسپاسی و قدرناشناسی برخی از تازه به دوران آمدگان، از کنشگری او کاسته شده بود. نامی که با بزرگی و خوشنامی و نیکویی، نزد مردم شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل ماندگار شده بود، مردمی که زمانی فَرنام ارباب را به او داده بودند و همچنان دوست داشتند این نام به زیبایی برای شهر و دیارشان به عنوان نمادِ هویت کار و تولید، ماندگار بماند.

این نامگذاری در شهرک صنعتی صباحی بیدگلی، جایی که پس از فروپاشی کارخانجات ریسندگی و بافندگی کاشان، نماد نوین صنعت نساجی کشور شده بود، روی داد و سبب شد تا شکوفههای لبخند و مهر را به چهرهی نسلی آورد که او را میشناختند، با او کار کرده بودند و از او خاطره داشتند. و همچنین نسل جدید را با نام کارآفرینی آشنا کرد که روزگاری یکی از کنشگرانِ بالا بلند صنعت نساجی ایران بود و کنشگران اجتماعی نسل جدید را به اندیشه وا داشت تا بیشتر از پیش به روش مدیریتی و کوششها و میراث یکی از کارگزاران توسعه اندیش شهر در زمان پیش از خود نگاه دقیقتری کنند و نگذارد فراموش کنند که کوشندگانی نیز در پیش از این در جای جای ایران عزیز بودهاند که نه تنها با کار، تولید و کارآفرینی، تمام زندگی دراز دامن خود را برای تولید ملی گذاشته؛ بلکه مستقیم و غیر مستقیم در شکلگیری ساختارهای شهری و شهریگری تاثیر گذار بودهاند. 

شماری از مردم کاشان و آبادیهای اطراف آن در سالهای پایانی دوران قاجار و آغاز دوران پهلوی کار و پیشهی دیرینهی خود را با آن همه پیشینه از دست داده بودند و با روشهای کار و تولید سنتی در کارگاههای پارچهبافی دستی، توان ماندگاری در برابر کالاهای با کیفیت و ارزان تولیدات اروپایی و یارای پاسخ به نیازهای زندگی خود را نداشتند، نیروی کار رها شده در شهر و روستا در دوران گذار از سنت به مدرنیته قرار گرفته بود. حکومت دریافته بود که باید برای کارآفرینی و افزایش تولید ملی، سرمایهگذاری کند و یا با فراخوان و یاری سرمایهگذران خرد و کلان مردمی، گامهای استوارتری بردارد. در این میانه، آقای تفضلی که با فرشبافی کارآزموده شده بود و با تولید پارچه آشنایی داشت، دست به تصمیم بزرگی زد که در هشتاد و پنج سال پیش کاری بود، کارِستان. او با اندیشهای شایانآفرین، بنیان کارخانهای را گذاشت که سالهای سال پا برجا ماند.

تفضلی با به کارگیری نیروی کار بخشی از مردم شهر و روستا، گامهای نخست ایجاد ساختار صنعت را به استواری برداشت و روز به روز روشهای تولید را با فنآوری نوین دنیا همگام و کارخانه را سال به سال گستردهتر کرد. آمار تولید و کارآفرینی را در کاشان افزایش داد و با گذشت زمان، نساجی کاشان را به عنوان یکی از بزرگترین مراکز نساجی کشور به ایران و جهان شناسانید. باید به یاد داشت که در بین سالهای 1304 تا 1319 شمار کارخانههای صنعتی مدرن در ایران رو به فزونی گرفته و به سیصد واحد در کشور رسیده بود و این کارخانه یکی از هفده واحد کارخانههای نساجی بود که در کشور ایجاد شده بود و خوشبختانه تمام رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور را در دههی بیست و سی که می توانست این صنعت را به رکود بکشاند با موفقیت پشت سر گذاشت و دههی چهل را پویاتر از قبل به تولید ادامه داد. با سودی که بهدست آورد خرید ماشینآلات مدرنتر و توانمندی کارخانه را افزایش داد، همگام با آن وضعیت زندگی بیش از چهار هزار تن که از شهر و روستا در این کارخانه کار میکردند تغییر یافت.

کارکنانی که از کاشان و پیرامون آن در کارخانهی مشغول به کار شده، امنیت شغلی یافته بودند، از صنعت بیمه بهرهمند شده بودند. توان برنامهریزی بهتر برای زندگی خود و خانوادهی خویش یافته بودند. با خیالی آسودهتر برای آیندهی فرزندانشان برنامهریزی میکردند. شهر با گسترش رفت و آمد مهندسان، بازرگانان، داد و ستدهای بین شهری و تبادل کالا و افزایش نامآوری کاشان، کمکم شیوههای زندگی مدرن را جایگزین زندگی سنتی میکرد، صنایع وابسته به نساجی و دیگر صنایع را در خود پرورش میداد، بازار و خیابان آرایش دیگری مییافت. دَهِشمندی به مردم و نهادهای فرهنگی، آموزشی، پزشکی، بهداشتی، ورزشی و دینی، از کنار سودآوری کارخانه و همچنین رایزنی و گفتوگو با مقامات اداری کشور، از قبل اعتبار بدست آمده، افزایش نهادهای آموزش عالی و ایجاد و گسترش تامین اجتماعی، بخشی از کمبودهای ساختار شهری را سامان میداد و پابهپای آن زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم کاشان و حومه از این پیشرفت و سودآوری تاثیر مستقیم میگرفت.

با دگرگونی در ساختارهای مدیریتی کلان کشور و باز ایستادن از همگامی با تغییرات و دگرگونیهای پرشتاب مدرنیتهی صنعتی جهانی و البته تندرویهای گروهی نا آشنا به تولید، این کارخانه در سراشیبی فروپاشی قرار گرفت. کارخانهی پنجاه سالهای که میتوانست طول عمری به درازای عمر شرکتهای مهم جهان داشته باشد، به مرگی اندوهناک دچار شد. مرگی که هم غمگین کننده بود و هم اهالی صنعت و تولید را به اندیشه وا داشت.

شاید همین اندوه و اندیشه، کنشگران صنعتی و تولیدی در شهرک صنعتی صباحی بیدگلی را بر آن داشت که نام ارباب تفضلی را در این شهرک زنده نگاه دارند و اکنون که دوران شکوفایی و جوانی صنعتی خود را میگذرانند به دوران کهنسالی شرکت خود نیز بیاندیشند و اگر میخواهند که همچنان پابرجا بمانند و نام آنها قرین ماندگاری شود، همگامی با دگرگونیهای صنعتی در جهان، روزآمدی، به کارگیری اندیشههای نوین و راهبریهای علمی و مدرن را در دستور کار خود قرار دهند و روزی را برای صنعت بیافرینند که که نه تنها نامی با خاطرهای غمبار بر پیشانی صنعت کشور نباشند که با افتخار، صد سالگی و دویست سالگی خود را جشن بگیرند. جشنی که سالهاست صنعت ایران از آن دور ماندهاست.

نظرات کاربران