آواز خواندن، آن هم در این درجه از موفقیت در صحنههای بینالمللی، تمام زندگی او نبوده و نیست. هنرِ آواز، تنها یکی از جنبههای شخصیت چند بعدی و ژرف اوست.

پریرخ شاهیلانی، هنرمند کاشانیگیلانیتبار، شهروندی جهانی است. تنها خواننده در تاریخ موسیقی معاصر ایران که به حیطهی خوانندگی، محدود نمانده و اپرای عظیم زندگی خود را با هدایت سرنوشت نوشته و خوانده است.
پریرخ شاهیلانی، معروف به پری زنگنه، مثالی زنده و درخشان از این حقیقت که؛ انسان، خود را میسازد. او مصداق کاملی از نوعی سرشت و سرنوشت بهتونی است. انسانگرایی پرشور و خستگیناپذیر که سهمگینترین سیلیهای تقدیر را به پشیزی نخریده و کماکان خود بر زندگی خود، حکمفرمایی میکند.
نزدیک به هفتاد و پنج سال زندگی، بیشتر از پنجاه سال غوطهوری در هنر، چهل سال مبارزهیبیامان با تاریکیها، چنین پرترهی باشکوهی را از او ساخته است. من نظیری برای او در تمام شخصیتهای موسیقی ایرانیکه عمرم را وقف پژوهش و نگارش در بارهی آنها کردهام نمیشناسم.
این بانوی هنرمند و قدرتمند، نادرهای است بین سایر نوادر، و طرز زندگی او الگوی کامل و بی نقص است برای آنهایی که میخواهند با تمام وجود زندگی کنند، بیافرینند و ماندگار شوند.
آواز خواندن، آن هم در این درجه از موفقیت در صحنههای بینالمللی، تمام زندگی او نبوده و نیست. هنرِ آواز، تنها یکی از جنبههای شخصیت چند بعدی و ژرف اوست. صدای خوش وی که بین اهالی کاشانِ قدیم به فراوانی شنیده میشد وسیلهای بود که او بتواند بخشی از داستان تلاطمها و هیجانهای روح پویای خود را با آن بیان کند. صدای خوش رنگ و انحصاری پری زنگنه وسیلهای شد تا وجود چند بعدی و پرشور او را بشناسیم. در هرصورت، وی بیش از حد و حدود یک خواننده است. تخصص او، تمام زندگی او نیست، بلکه فقط بخشی از آن است. با ذکر این نکته که وی در هر راهی پا گذاشته، خصلت کمالطلبی و ایدهآل بودن خود را در ذات و زندگیاش داشته و سعی کرده که آن را تا آخرین حد توان و امکان به کمال برساند. در مرور زندگی او، کاری را نیمهکاره، رها کرده ندیدهام و گمان نمیکنم وجود هم داشته باشد.
انسان و سرنوشت، متقابلن بر یکدیگر تاثیر میگذارند. این قانون در مورد تمام افراد، اعم از هنرمند و غیر هنرمند، صدق میکند. اما وجه تمایز خانم پری زنگنه با دیگران، اینجاست که او، برشهایی از تاثیرگذاریهای متقابل را، از ذهن و زبان خویش، به قلم آورده است. به یاد گفتهی ارزشمندی از ترومن کاپوتی منتقد و نویسندهی بزرگ آمریکایی میافتم، چه تفاوت عظیمی است بین آنکه فقط تجربه میکند و آنکه این تجربهها را مینویسد. نوشتن در مورد تجربهها، آنهم به این سادگی ظاهری و به این حد روشن و صمیمی، کاری است سهل و ممتنع. پریرخ شاهیلانی، خوانندهای است که دست به قلم برده و چندین کتاب تالیف کرده است. پیش از او زندهیاد سید جواد بدیعزاده، خواننده و نواپرداز قدیمی، شرحاحوالی از خود و موسیقی زمان خود نوشته که به چاپ رسیده است.
علاقههای فرهنگی و انسانی خانم شاهیلانی، از نوعی دیگری است. گردآورری فرهنگِ نامهای اصیل و نژادی ایرانی، نگارش قصههای کودکانه، وصف و بیان تجربههای زندگی نابینایی، تاریخچهنویسی از هنرستان عالی موسیقی و هنرمندانش درحدی که میتوانستهاند و خوب هم از عهده برآمدهاند. فعالیت در سطح جهانی برای نابینایان، جست و جوی مداوم در تهران، کاشان و جای جای ایران برای یافتن و شناساندن هرچه به اصالتهای زندگی فرهنگی مردم ایران تعلق دارد.
سرودن شعر که علاقهی اصلی بسیاری از ایرانیاناست. عشقورزی به طبیعت و تعصب درحفظ آن، اجرای موسیقی آوازی در سطوح گوناگون هنری، از آریاهای موتسارت تا ترانههای محلی ایران. مراودهی مداوم با مردم طبقات مختلف، دوری از برج عاج هنرمندان برگزیده، همه و همه تکههای پازل عظیمی هستند که وسعت چهرهی انسانی و ابعاد گوناگون روحِ سیریناپذیر و زیباییطلب او را معرفی میکنند. میتوانیم با اطمینان بگوییم پری زنگنه، تنها یک هنرمند و طبیعتپرست انساندوستِ ایرانگرا نیست، او خود شیوهای است مستقل و درخشان در طرز زندگی و این را تنها کسانی دارند که هیچگاه گوش به آواز ژرف او نشان نمیبندند.
نظرات کاربران