عکس؛ میثم اسماعیلی
ماهی مرده روی آب
از کدام سو
آب را ببلعد ماهی
هر بار دهان باز میکند
طعمِ لحظهای از ماهیهای گذشته است
که قرنهاست
استخوانشان تجزیه شده در آب...
کجا تُف کند؟
آب پر از تُف ماهیهاست
به زندگی
به آبزیان اولیه
به میکروب به میکروب دیالوگهایی
که در دهان فرو میروند
(تو هم خواهی مرد)
پولکهای ریختهات را بشمار!
به بُخار که تُف سربالاست
ابر وحشتناکی
بالای سر کاریکاتور زندگی
به هر بارش
که نسلی را
روی مرده ماهیها ریخت
کجا بگریزیم ما؟
که هر صبح
صورتمان را با آبی میشوئیم
که پر از داستان مرگ ماهیهاست
*
نفس عمیقی میکشم
در سینهام فرو میرود
هوای کهنهای مانده در هوا
(که بوی پَرهای سُرخپوستی را میدهد
که هوا را میشکافت
وقت تاختن)
میترسم از پنجره
تف میکنم به هوای تازهاش
که ریههایم را
پر از دیالوگهای ناآشنا میکند
که از اکسیژن
(ما داریم میآییم
به کرومزوم
باید بمیری)
و بعد
مسیر را کج میپیماید
ماهی مرده روی آب
مفاصل آدم در خاک
و من که هر صبح
صورتم را با ندیدن خواهم شُست
نظرات کاربران